درباره وبلاگ

آخرین مطالب
پیوند ها
امکانات وبلاگ
دیدگاه مستشرقین در باره انقلاب اسلامی چیست؟
پرسش :
دیدگاه مستشرقین درباره انقلاب اسلامی ایران چیست؟
پاسخ :
انقلاب اسلامی بهعنوان یك پدیدة سیاسی، اجتماعی و به عنوان آخرین انقلاب قرن، انقلابی است كه معادلات جهانی را تحت تأثیر خود قرار داد و وقایع و تحولات آن، بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده نمود و بازتاب این انقلاب به گونهای بود كه روزنامه تایمز مینویسد: «اوجگیری خیزش مذهب و انقلاب سراسر جهان را در نوردید و دنیای غرب به دلیل انقلاب ایران بار دیگر اسلام را كشف كرد.»[1] و این روزنامه با وقوع انقلاب اسلامی ایران هم چنین مینویسد: «برای اولین بار یك كشور مسلمان به طور موفقیتآمیزی قدرتهای بزرگ غربی را به مبارزه طلبید و آنان را تحقیر كرد.»[2] انقلابی كه نوام چامسكی متفكر معاصر آمریكایی از آن به این گونه یاد میكند كه انقلاب اسلامی ایران اولین عبور از خط قرمز آمریكا بود و ایران در سال 1979 از خط قرمزها گذشت، سرپیچی كرد و مستقل شد[3] و ساموئل هانتینگتون میگوید: «پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 در ایران میتواند به عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدنهای غرب و اسلام در نظر گرفته شود.».[4]
در بهمن ماه 1357 تحولی عظیم و شگرف در تاریخ ایران بلكه جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد كه متفكران و تحلیلگران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشت و آن به خاطر پیروزی اسلام در ابعاد ایدئولوژیكی سیاسی و فرهنگی آن، و غلبه فرهنگ و تمدن بزرگ اسلام بود اینكه[5] انقلاب ایران این همه شگفتی آفرید و پیروزیهای پی در پی و سریع را كسب نمود و ملتی با دست خالی چنین ارادة خارقالعادهای پیدا كرد، همه آن را میتوان از اسلام و تشیع دید و بر آن مباهات كرد و یكی از مسائل مهمی كه نظر اغلب تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب كرده و ناظران خارجی را به حیرت انداخته بود. این واقعیت بود كه چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریباً همزمان و هماهنگ سربرداشته و قیام كردند و همصدا خواستار تحول و تغییر اساس حكومت، یعنی سقوط رژیم شاه و بر قراری حكومت اسلامی شدند.[6] این همان چیزی است كه در باره آن میگویند: این اراده جمعی یك جنبه تئوریك دارد كه كمتر به چشم دیده شده است و به قول میشل فوكو «مانند خدا یا روح شاید هرگز به چشم دیده نشود، اما در تهران و در تمام ایران چنین ارادة جمعی ملّتی مشاهده شد و یك عینیت مطلقاً روشن و ثابت باقی مانده است.»[7] و این همان نكته جالبی است كه آرنولد توینبی مورخ معروف انگلیسی تنها كسی كه (در دنیای غرب) تجدید حیات و عظمت تمدن اسلام و برقراری حكومت اسلامی را با عنوان پان اسلامیسم از دیدگاه خود پیشبینی كرده بود[8] به آن اشاره كرده بود و این همان تعبیری است كه دیلیپ هیرو، نویسنده هندی: «بسیاری از مفسران، ایران را به عنوان یك نمونهای از احیاء اسلامی كه جهان اسلام را در طول دهه(های) گذشته در بر گرفته بیان میكنند.»[9]؛ او در خصوص موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: «یك شگفتی (حتی) برای انقلابیون بود، همانطوریكه برای شاه و حامیان خارجیاش بود.»[10] و «ظهور امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ به عنوان رهبر بلامنازع حركت انقلابی و شگفتی عمدة دیگری بود.»[11]
بدون تردید باید گفت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، دنیا شاهد رخداد و یك معجزه الهی بود و این واقعیت است كه امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ بدین گونه برآن تأكید داشتند كه : «در یك تحول روحی در جامعه پیداشد كه من غیر از آن كه بگویم یك معجزه بود، یك اراده الهی بود، نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم.»[12] و به راستی «انقلاب اسلامی عظیمترین انقلاب تاریخ است و همه میدانیم این كار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پا گرفت»[13] و این همان چیزی است كه برخی نویسندگان به آن اشاره كردهاند كه در حقیقت «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری كه در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است»[14]؛ رابرت كالستون دانشمند كانادایی از جمله نویسندگانی است كه به انقلاب اسلامی از این ناحیه نگاه كرده است و میگوید: «از نظر من كه یك غربی و فرد غیر مسلمان هستم، این معجزه است كه یك انقلاب مكتبی و الهی بتواند در جهان امروز این طور تحقق پیدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پیش برود، این انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمایت میشود.»[15] بنابراین منشاء بسیاری از شگفتیها و سر رشتة عمدة ناباوریهای تحلیل گران غربی، الهی بودن این پدیده است، همانطوری كه تدا اسكاچپول مینویسد: «سقوط رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران از 1977 تا 1979، یك شگفتی ناگهانی برای ناظرین خارجی بود. از دوستان شاه، گرفته تا رونامهنگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و ... همه ما حوادث انقلاب را با حیرت و ناباوری نظاره میكردیم، از همه انقلاب ایران پدیدهای كاملاً خلاف قاعده و طبیعت بود.[16]» از سوی دیگر میشل فوكو انقلاب اسلامی ایران را یك انقلاب فرامُدرن خوانده و همچنین معنویت گرایی سیاسی را لقب تحلیل خود از انقلاب اسلامی قرار داده است و میگوید: «حكومت اسلامی از یك طرف، حركتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنّتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر ، راهی برای وارد كردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود.[17]
مایكل فیشر هم به این انقلاب معنوی اشاره میكند و مینویسد: «برای ایشان (امام خمینی) انقلاب صرفاً یك انقلاب سیاسی و یا اقتصادی نبود، بلكه یك انقلاب معنوی هم بود كه میبایست ارزشها و معیارهای حاكم بر دولت و رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد.»[18] و «انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد»[19] و جهانیان همچنان تحت تأثیر انقلاب معنوی او قرار دارند.»[20] و این اعجاز و معنویت انقلاب ریشه در آن چیزی دارد كه حامد الگار اندیشمند مسلمان آمریكایی به آن متذكر میشود و میگوید: «ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسأله غیت امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ و پیامدهای سیاسی آن عقیده، ارتباط دارد كه تجلی عینی اعتقاد به نیابت است.»[21] در همین راستا میشل فوكو دربارة انقلاب اسلامی و مكتب تشیع و رهبری آن میگوید: « تشیع با تكیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاكم و نفوذ عمیق در دل انسانها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی كه از مجهزترین ارتشها را دارد و مورد حمایت آمریكا و دیگران برخوردار بوده را به خیابان بیاورد.»[22] او درباره نقش رهبری شیعه، یعنی امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ میگوید: «شخصیت آیةا... خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پهلو به افسانه میزند، هیچ رهبری سیاسی، نمیتواند ادعا كند كه مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»[23] و این پیوند مسلماً به خاطر مكتب تشیع و اعتقاد راسخ مردم به تشیع و رهبری آن میباشد. تدا اسكاچپول درباره تشیع و نقش آن در انقلاب می نویسد:
«انقلاب اسلامی توسط مجموعهای از شكلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و اسلامی شیعی و اسطوره بنیادین تشیع، یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ و شبكه مساجد و روحانیت و ... به گونهای هوشیارانه ساخته شد.».[24] مرحوم حمید عنایت از اندیشمندان مسلمان ایرانی هم چنین آورده است: «اسلام شیعی منبع اصلی و زمینهساز انقلاب اسلامی بوده است، لذا تشیع را میتوان همان عنصری دانست كه انقلاب ایران را از سایر انقلابهای عصر ما متمایز میكند و به همین علت باید ویژگیهای آن را در همین امر جستجو كرد.» و این همانی است كه حامد الگار به آن توجه كرده است و میگوید «میبینم كه تمام حوادثی كه در پیشبرد انقلاب مؤثر بوده است جنبه اسلامی و دینی داشته و اطاعت اكثریت قاطع مردم از دستورهای حضرت امام راحل بینهایت مهم بوده است ... و یكی از علل اینكه انقلابی شبیه انقلاب ایران را تا به حال در هیچ كدام از كشورهای اسلام شاهد نبودهایم، وجود همین رهبری و نقش رهبری علما و روحانیون بوده است، یعنی در مكتب تشیع مسأله تقلید و اطاعت از مرجع جامعالشرایط البته در مسائل دینی بسیار مهم است.»[25] دكتر منصور معدل استاد دانشگاه انگلستان معتقد است كه «ویژگی اصلی انقلاب ایدئولوژی است. تصور انقلاب ایران بدون توجه به نقش اسلام شیعی در ایجاد و تداوم جنبش انقلابی 57 و تأثیر آن در شكلگیری پیامدهای انقلابی بسیار مشكل است.»[26]
البته سرگین بابورین، سیاستمدار برجسته روسی علاوه بر مذهب جنبه دیگر را هم مورد توجه قرار داده و به آن اشاره میكند كه: «انقلاب اسلامی نه تنها یك جنبش بزرگ مذهبی، بلكه تحول سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی برای مردم بود.»[27] و پروفسور حامد الگار همینطور به لحاظ دیگر متذكر میشود كه: «این انقلاب در عین حال كه ریشه در دیانت و مذهب اسلام داشت از سوی دیگر كاملاً با همكاری و همدلی توده مردم ایران اتفاق افتاد.»،[28] یعنی «مردم ایران به یك حكومت مذهبی احساس نیاز میكردند»[29] یا به قول تدا اسكاچپول: «انقلاب ایران آشكارا آنقدر مردمی بود و آنقدر روابط سیاسی و بنیادهای فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی ـ اجتماعی را در ایران تغییر داد كه حقیقتاً نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ میباشد»[30] لذا این واقعیت غیر قابل انكار میباشد، كه نفوذ و حكومت مذهب بر قلبهای مردم بود كه این تحول و آرزوهای دیرینهای چون استقلال و آزادی را به ارمغان آورده و انقلاب اسلامی را به عنوان نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ به شمار آورد و این تحول بزرگ، یعنی انقلاب اسلامی این اندیشه را كه معتقد بود دنیاگرایی در حال به تحلیل بردن مذهب است و هیچ چیز نمیتواند مانع آن شود را باطل كرده و دیدگاه برخی چون فرانتس فانون كه درباره تأثیر مثبت مذهب در جنبشهای اجتماعی بدبینانه نگاه میكردند، را باطل كرده [31] را بطور عینی اشتباه و نادرستی آن را آشكارا ظاهر نمود.
پس بهطور مسلم میتوان اظهار داشت: «شكل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراضی مذهبی مردم بود.»[32] و افزون برآن همانطور كه میشل جانسون درباره انقلاب ایران اظهار داشت كه: «میتوان به طور حتم گفت كه انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن 16 به این طرف محسوب میشود و نكته این جاست كه اسلام عامل هدایت كننده این انقلاب بوده و هیچ یك از اسمهای غربی در آن نقشی نداشتند.»[33] در واقع همانطور كه اشاره كردیم این انقلاب عظیم عظمت خود را از اسلام و مكتب تشیع دارد و این همان امری است كه حتی ناظران غربی هم نمیتوانند آن را انكار كنند از جمله پروفسور ویلیام بیمان معترف است كه امام ـ رحمت الله علیه ـ «با عقاید مذهبی كه غرب آنها را كهنه و قرون وسطایی میدانست جهان را تكان داد.»[34]
نتیجه چه نویسندگان داخلی و چه خارجی كه مطالعه بیطرفانهای در مورد انقلاب ایران انجام دادهاند به این امر اعتراف دارندكه عنصر مذهبی شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور داشته و دارد و در مجموع با همه دیدگاهها و نظرات مثبت و یا منفی كه از ناحیه غرب مطرح گردیده است، نقش اساسی و كلیدی معنویت و تشیع را كه باعث حدوث و بقاء و ماندگاری انقلاب و بازتاب جهانی شده است را میتوان گوشزد نمود و برآن تأكید فراوان داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عصر امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ میراحمدرضا حاجتی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . حاجتی، میر احمد رضا، عصر امام خمینی، بوستان كتاب، ص 32، و ر.ك: امام و انقلاب در آیینه اندیشه جهان، روابط عمومی بهزیستی مازندران، ص 71 و 72.
[2] . همان، ص 32 و ر.ك به روزنامه جمهوری اسلامی، 19/11/68.
[3] . ر.ك: روزنامه رسالت، 16/4/81 ،ص 11.
[4] . به نقل از روزنامه رسالت ، 13/3/83.
[5] . محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات امیركبیر، 1378، ص 18.
[6] . همان، ص 100.
[7] . كلر بریر، پیر بلانشه، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، ص 255، ر.ك: محمدی، منوچهر، همان، ص 102.
[8] . محمدی، منوچهر، همان، ص 21 (به نقل از كتاب تمدن در بوته آزمایش، آرنولدتوینبی، 1947).
[9] . دیلپ هیرو، مقدمه كتاب ایران تحت حكومت روحانیان Iran under the Ayatollahs ر.ك: محمدی، منوچهر، همان، ص 222.
[10] . همان، ص 217.
[11] . همان، ص 218.
[12] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، 23/2/58.
[13] . فریدی، روزنامه اطلاعات 13/4/68 0ر.ك: حاجتی، میراحمدرضا، پیشین، ص 33.
[14] . هدی، محمد حسین، خاورشناس مقیم اتریش، كیهان، 25/11/72؛ ر.ك: عصر امام خمینی، همان، ص33.
[15] . رك: عصر امام خمینی، همان، ص31.
[16] . ر.ك: انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، نشر معارف، 1380، ص 14.
[17] . ر.ك: همان ص 148و 149.
[18] . ر.ك: محمدی، منوچهر، پیشین، ص 160، و ر.ك: به مایكل فیشر، ایران در منازعه مذهبی تا انقلاب ص 190.
[19] . لینسر (پروفسور اتریشی)، كیهان هوایی، 25/7/73، ر.ك به عصر امام خمینی، همان، ص 28.
[20] . آنتونیو مدانو، (نویسنده اسپانیایی) ر.ك عص امام خمینی ص 28.
[21] . حامدالگار، انقلاب اسلامی در ایران به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، مأخذشناسی توصیفی، ص48.
[22] . انقلاب اسلامی، چرا و چگونگی رخداد آن. همان ص 148و 149.
[23] . همان.
[24] . تدا اسكاچپول، اسلام شیعی در انقلاب ایران (P248-1982) به نقل از محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، نشر معارف، 1381، ص 276.
[25] .حامد الگار، روزنامه رسالت، 20/11/79، ص16.
[26] . معدل، منصور، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، مركز بازشناسی اسلام و ایران.
[27] . هفتهنامه صبح صادق، 20/11/82، ص 3.
[28] . حامد الگار، روزنامه رسالت 21/3/83، ص 17.
[29] . همان.
[30] . تدا اسكاچبول، پیشین.
[31] . معدل، منصور، پیشین، ص 173.
[32] . مایكل فیشر، پیشین، ص 190.
[33] . ر.ك: به عصر امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ ، همان، ص 32.
[34] . ر.ك: همان، ص 28.
دیدگاه مستشرقین درباره انقلاب اسلامی ایران چیست؟
پاسخ :
انقلاب اسلامی بهعنوان یك پدیدة سیاسی، اجتماعی و به عنوان آخرین انقلاب قرن، انقلابی است كه معادلات جهانی را تحت تأثیر خود قرار داد و وقایع و تحولات آن، بسیاری از تحلیلگران را شگفتزده نمود و بازتاب این انقلاب به گونهای بود كه روزنامه تایمز مینویسد: «اوجگیری خیزش مذهب و انقلاب سراسر جهان را در نوردید و دنیای غرب به دلیل انقلاب ایران بار دیگر اسلام را كشف كرد.»[1] و این روزنامه با وقوع انقلاب اسلامی ایران هم چنین مینویسد: «برای اولین بار یك كشور مسلمان به طور موفقیتآمیزی قدرتهای بزرگ غربی را به مبارزه طلبید و آنان را تحقیر كرد.»[2] انقلابی كه نوام چامسكی متفكر معاصر آمریكایی از آن به این گونه یاد میكند كه انقلاب اسلامی ایران اولین عبور از خط قرمز آمریكا بود و ایران در سال 1979 از خط قرمزها گذشت، سرپیچی كرد و مستقل شد[3] و ساموئل هانتینگتون میگوید: «پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 در ایران میتواند به عنوان نقطه آغاز جنگ پنهان تمدنهای غرب و اسلام در نظر گرفته شود.».[4]
در بهمن ماه 1357 تحولی عظیم و شگرف در تاریخ ایران بلكه جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد كه متفكران و تحلیلگران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاستمداران دنیا را به حیرت و تعجب واداشت و آن به خاطر پیروزی اسلام در ابعاد ایدئولوژیكی سیاسی و فرهنگی آن، و غلبه فرهنگ و تمدن بزرگ اسلام بود اینكه[5] انقلاب ایران این همه شگفتی آفرید و پیروزیهای پی در پی و سریع را كسب نمود و ملتی با دست خالی چنین ارادة خارقالعادهای پیدا كرد، همه آن را میتوان از اسلام و تشیع دید و بر آن مباهات كرد و یكی از مسائل مهمی كه نظر اغلب تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران را به خود جلب كرده و ناظران خارجی را به حیرت انداخته بود. این واقعیت بود كه چگونه در این انقلاب به ناگهان تمامی مردم تقریباً همزمان و هماهنگ سربرداشته و قیام كردند و همصدا خواستار تحول و تغییر اساس حكومت، یعنی سقوط رژیم شاه و بر قراری حكومت اسلامی شدند.[6] این همان چیزی است كه در باره آن میگویند: این اراده جمعی یك جنبه تئوریك دارد كه كمتر به چشم دیده شده است و به قول میشل فوكو «مانند خدا یا روح شاید هرگز به چشم دیده نشود، اما در تهران و در تمام ایران چنین ارادة جمعی ملّتی مشاهده شد و یك عینیت مطلقاً روشن و ثابت باقی مانده است.»[7] و این همان نكته جالبی است كه آرنولد توینبی مورخ معروف انگلیسی تنها كسی كه (در دنیای غرب) تجدید حیات و عظمت تمدن اسلام و برقراری حكومت اسلامی را با عنوان پان اسلامیسم از دیدگاه خود پیشبینی كرده بود[8] به آن اشاره كرده بود و این همان تعبیری است كه دیلیپ هیرو، نویسنده هندی: «بسیاری از مفسران، ایران را به عنوان یك نمونهای از احیاء اسلامی كه جهان اسلام را در طول دهه(های) گذشته در بر گرفته بیان میكنند.»[9]؛ او در خصوص موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: «یك شگفتی (حتی) برای انقلابیون بود، همانطوریكه برای شاه و حامیان خارجیاش بود.»[10] و «ظهور امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ به عنوان رهبر بلامنازع حركت انقلابی و شگفتی عمدة دیگری بود.»[11]
بدون تردید باید گفت با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، دنیا شاهد رخداد و یك معجزه الهی بود و این واقعیت است كه امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ بدین گونه برآن تأكید داشتند كه : «در یك تحول روحی در جامعه پیداشد كه من غیر از آن كه بگویم یك معجزه بود، یك اراده الهی بود، نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم.»[12] و به راستی «انقلاب اسلامی عظیمترین انقلاب تاریخ است و همه میدانیم این كار عظیم در پرتو عظمت شخصیت امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پا گرفت»[13] و این همان چیزی است كه برخی نویسندگان به آن اشاره كردهاند كه در حقیقت «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری كه در قرن حاضر به وقوع پیوسته نداشته است»[14]؛ رابرت كالستون دانشمند كانادایی از جمله نویسندگانی است كه به انقلاب اسلامی از این ناحیه نگاه كرده است و میگوید: «از نظر من كه یك غربی و فرد غیر مسلمان هستم، این معجزه است كه یك انقلاب مكتبی و الهی بتواند در جهان امروز این طور تحقق پیدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پیش برود، این انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمایت میشود.»[15] بنابراین منشاء بسیاری از شگفتیها و سر رشتة عمدة ناباوریهای تحلیل گران غربی، الهی بودن این پدیده است، همانطوری كه تدا اسكاچپول مینویسد: «سقوط رژیم شاه و آغاز نهضت انقلابی ایران از 1977 تا 1979، یك شگفتی ناگهانی برای ناظرین خارجی بود. از دوستان شاه، گرفته تا رونامهنگاران و دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی و ... همه ما حوادث انقلاب را با حیرت و ناباوری نظاره میكردیم، از همه انقلاب ایران پدیدهای كاملاً خلاف قاعده و طبیعت بود.[16]» از سوی دیگر میشل فوكو انقلاب اسلامی ایران را یك انقلاب فرامُدرن خوانده و همچنین معنویت گرایی سیاسی را لقب تحلیل خود از انقلاب اسلامی قرار داده است و میگوید: «حكومت اسلامی از یك طرف، حركتی برای ارائه نقش دائمی و تعریف شده به ساختارهای سنّتی جامعه اسلامی و از جانب دیگر ، راهی برای وارد كردن ابعاد معنوی در زندگی سیاسی بود.[17]
مایكل فیشر هم به این انقلاب معنوی اشاره میكند و مینویسد: «برای ایشان (امام خمینی) انقلاب صرفاً یك انقلاب سیاسی و یا اقتصادی نبود، بلكه یك انقلاب معنوی هم بود كه میبایست ارزشها و معیارهای حاكم بر دولت و رفتارهای اجتماعی را تغییر دهد.»[18] و «انقلاب امام خمینی حتی سیر تطوری انسان را تغییر داد»[19] و جهانیان همچنان تحت تأثیر انقلاب معنوی او قرار دارند.»[20] و این اعجاز و معنویت انقلاب ریشه در آن چیزی دارد كه حامد الگار اندیشمند مسلمان آمریكایی به آن متذكر میشود و میگوید: «ریشه انقلاب به موضوع امامت در دیدگاه شیعه و مسأله غیت امام عصر ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ و پیامدهای سیاسی آن عقیده، ارتباط دارد كه تجلی عینی اعتقاد به نیابت است.»[21] در همین راستا میشل فوكو دربارة انقلاب اسلامی و مكتب تشیع و رهبری آن میگوید: « تشیع با تكیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی حاكم و نفوذ عمیق در دل انسانها توانست نقش آفرینی نموده و مردم را علیه رژیمی كه از مجهزترین ارتشها را دارد و مورد حمایت آمریكا و دیگران برخوردار بوده را به خیابان بیاورد.»[22] او درباره نقش رهبری شیعه، یعنی امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ میگوید: «شخصیت آیةا... خمینی ـ رحمت الله علیه ـ پهلو به افسانه میزند، هیچ رهبری سیاسی، نمیتواند ادعا كند كه مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»[23] و این پیوند مسلماً به خاطر مكتب تشیع و اعتقاد راسخ مردم به تشیع و رهبری آن میباشد. تدا اسكاچپول درباره تشیع و نقش آن در انقلاب می نویسد:
«انقلاب اسلامی توسط مجموعهای از شكلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و اسلامی شیعی و اسطوره بنیادین تشیع، یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ و شبكه مساجد و روحانیت و ... به گونهای هوشیارانه ساخته شد.».[24] مرحوم حمید عنایت از اندیشمندان مسلمان ایرانی هم چنین آورده است: «اسلام شیعی منبع اصلی و زمینهساز انقلاب اسلامی بوده است، لذا تشیع را میتوان همان عنصری دانست كه انقلاب ایران را از سایر انقلابهای عصر ما متمایز میكند و به همین علت باید ویژگیهای آن را در همین امر جستجو كرد.» و این همانی است كه حامد الگار به آن توجه كرده است و میگوید «میبینم كه تمام حوادثی كه در پیشبرد انقلاب مؤثر بوده است جنبه اسلامی و دینی داشته و اطاعت اكثریت قاطع مردم از دستورهای حضرت امام راحل بینهایت مهم بوده است ... و یكی از علل اینكه انقلابی شبیه انقلاب ایران را تا به حال در هیچ كدام از كشورهای اسلام شاهد نبودهایم، وجود همین رهبری و نقش رهبری علما و روحانیون بوده است، یعنی در مكتب تشیع مسأله تقلید و اطاعت از مرجع جامعالشرایط البته در مسائل دینی بسیار مهم است.»[25] دكتر منصور معدل استاد دانشگاه انگلستان معتقد است كه «ویژگی اصلی انقلاب ایدئولوژی است. تصور انقلاب ایران بدون توجه به نقش اسلام شیعی در ایجاد و تداوم جنبش انقلابی 57 و تأثیر آن در شكلگیری پیامدهای انقلابی بسیار مشكل است.»[26]
البته سرگین بابورین، سیاستمدار برجسته روسی علاوه بر مذهب جنبه دیگر را هم مورد توجه قرار داده و به آن اشاره میكند كه: «انقلاب اسلامی نه تنها یك جنبش بزرگ مذهبی، بلكه تحول سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی برای مردم بود.»[27] و پروفسور حامد الگار همینطور به لحاظ دیگر متذكر میشود كه: «این انقلاب در عین حال كه ریشه در دیانت و مذهب اسلام داشت از سوی دیگر كاملاً با همكاری و همدلی توده مردم ایران اتفاق افتاد.»،[28] یعنی «مردم ایران به یك حكومت مذهبی احساس نیاز میكردند»[29] یا به قول تدا اسكاچپول: «انقلاب ایران آشكارا آنقدر مردمی بود و آنقدر روابط سیاسی و بنیادهای فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی ـ اجتماعی را در ایران تغییر داد كه حقیقتاً نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ میباشد»[30] لذا این واقعیت غیر قابل انكار میباشد، كه نفوذ و حكومت مذهب بر قلبهای مردم بود كه این تحول و آرزوهای دیرینهای چون استقلال و آزادی را به ارمغان آورده و انقلاب اسلامی را به عنوان نمونهای از انقلابهای اجتماعی ـ تاریخی بزرگ به شمار آورد و این تحول بزرگ، یعنی انقلاب اسلامی این اندیشه را كه معتقد بود دنیاگرایی در حال به تحلیل بردن مذهب است و هیچ چیز نمیتواند مانع آن شود را باطل كرده و دیدگاه برخی چون فرانتس فانون كه درباره تأثیر مثبت مذهب در جنبشهای اجتماعی بدبینانه نگاه میكردند، را باطل كرده [31] را بطور عینی اشتباه و نادرستی آن را آشكارا ظاهر نمود.
پس بهطور مسلم میتوان اظهار داشت: «شكل انقلاب و سرعت اجرای آن مدیون سنت اعتراضی مذهبی مردم بود.»[32] و افزون برآن همانطور كه میشل جانسون درباره انقلاب ایران اظهار داشت كه: «میتوان به طور حتم گفت كه انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمین بر غرب، از قرن 16 به این طرف محسوب میشود و نكته این جاست كه اسلام عامل هدایت كننده این انقلاب بوده و هیچ یك از اسمهای غربی در آن نقشی نداشتند.»[33] در واقع همانطور كه اشاره كردیم این انقلاب عظیم عظمت خود را از اسلام و مكتب تشیع دارد و این همان امری است كه حتی ناظران غربی هم نمیتوانند آن را انكار كنند از جمله پروفسور ویلیام بیمان معترف است كه امام ـ رحمت الله علیه ـ «با عقاید مذهبی كه غرب آنها را كهنه و قرون وسطایی میدانست جهان را تكان داد.»[34]
نتیجه چه نویسندگان داخلی و چه خارجی كه مطالعه بیطرفانهای در مورد انقلاب ایران انجام دادهاند به این امر اعتراف دارندكه عنصر مذهبی شیعی در جای جای انقلاب حضور و ظهور داشته و دارد و در مجموع با همه دیدگاهها و نظرات مثبت و یا منفی كه از ناحیه غرب مطرح گردیده است، نقش اساسی و كلیدی معنویت و تشیع را كه باعث حدوث و بقاء و ماندگاری انقلاب و بازتاب جهانی شده است را میتوان گوشزد نمود و برآن تأكید فراوان داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عصر امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ میراحمدرضا حاجتی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . حاجتی، میر احمد رضا، عصر امام خمینی، بوستان كتاب، ص 32، و ر.ك: امام و انقلاب در آیینه اندیشه جهان، روابط عمومی بهزیستی مازندران، ص 71 و 72.
[2] . همان، ص 32 و ر.ك به روزنامه جمهوری اسلامی، 19/11/68.
[3] . ر.ك: روزنامه رسالت، 16/4/81 ،ص 11.
[4] . به نقل از روزنامه رسالت ، 13/3/83.
[5] . محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات امیركبیر، 1378، ص 18.
[6] . همان، ص 100.
[7] . كلر بریر، پیر بلانشه، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، ص 255، ر.ك: محمدی، منوچهر، همان، ص 102.
[8] . محمدی، منوچهر، همان، ص 21 (به نقل از كتاب تمدن در بوته آزمایش، آرنولدتوینبی، 1947).
[9] . دیلپ هیرو، مقدمه كتاب ایران تحت حكومت روحانیان Iran under the Ayatollahs ر.ك: محمدی، منوچهر، همان، ص 222.
[10] . همان، ص 217.
[11] . همان، ص 218.
[12] . موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه نور، 23/2/58.
[13] . فریدی، روزنامه اطلاعات 13/4/68 0ر.ك: حاجتی، میراحمدرضا، پیشین، ص 33.
[14] . هدی، محمد حسین، خاورشناس مقیم اتریش، كیهان، 25/11/72؛ ر.ك: عصر امام خمینی، همان، ص33.
[15] . رك: عصر امام خمینی، همان، ص31.
[16] . ر.ك: انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، تدوین نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاهها، نشر معارف، 1380، ص 14.
[17] . ر.ك: همان ص 148و 149.
[18] . ر.ك: محمدی، منوچهر، پیشین، ص 160، و ر.ك: به مایكل فیشر، ایران در منازعه مذهبی تا انقلاب ص 190.
[19] . لینسر (پروفسور اتریشی)، كیهان هوایی، 25/7/73، ر.ك به عصر امام خمینی، همان، ص 28.
[20] . آنتونیو مدانو، (نویسنده اسپانیایی) ر.ك عص امام خمینی ص 28.
[21] . حامدالگار، انقلاب اسلامی در ایران به نقل از انقلاب اسلامی و ریشههای آن، مأخذشناسی توصیفی، ص48.
[22] . انقلاب اسلامی، چرا و چگونگی رخداد آن. همان ص 148و 149.
[23] . همان.
[24] . تدا اسكاچپول، اسلام شیعی در انقلاب ایران (P248-1982) به نقل از محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی، نشر معارف، 1381، ص 276.
[25] .حامد الگار، روزنامه رسالت، 20/11/79، ص16.
[26] . معدل، منصور، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، مركز بازشناسی اسلام و ایران.
[27] . هفتهنامه صبح صادق، 20/11/82، ص 3.
[28] . حامد الگار، روزنامه رسالت 21/3/83، ص 17.
[29] . همان.
[30] . تدا اسكاچبول، پیشین.
[31] . معدل، منصور، پیشین، ص 173.
[32] . مایكل فیشر، پیشین، ص 190.
[33] . ر.ك: به عصر امام خمینی ـ رحمت الله علیه ـ ، همان، ص 32.
[34] . ر.ك: همان، ص 28.